دوش برون شد ز دلو یوسف زرین نقاب


دوش برون شد ز دلو یوسف زرین نقاب

دوش برون شد ز دلو یوسف زرین نقاب


دوش برون شد ز دلو یوسف زرین نقاب

دوش برون شد ز دلو یوسف زرین نقاب


کرد بر آهنگ صبح جای به جای انقلاب

کرد بر آهنگ صبح جای به جای انقلاب
کرد بر آهنگ صبح جای به جای انقلاب
کرد بر آهنگ صبح جای به جای انقلاب
کرد بر آهنگ صبح جای به جای انقلاب
یوسف رسته ز دلو مانده چو یونس به حوت
یوسف رسته ز دلو مانده چو یونس به حوت
یوسف رسته ز دلو مانده چو یونس به حوت
یوسف رسته ز دلو مانده چو یونس به حوت
یوسف رسته ز دلو مانده چو یونس به حوت
صبح دم از هیبتش حوت بیفکند ناب
صبح دم از هیبتش حوت بیفکند ناب
صبح دم از هیبتش حوت بیفکند ناب
صبح دم از هیبتش حوت بیفکند ناب
صبح دم از هیبتش حوت بیفکند ناب
باد بهاری فشاند عنبر بحری به صبح
باد بهاری فشاند عنبر بحری به صبح
باد بهاری فشاند عنبر بحری به صبح
باد بهاری فشاند عنبر بحری به صبح
باد بهاری فشاند عنبر بحری به صبح
تا صدف آتشین کرد به ماهی شتاب
تا صدف آتشین کرد به ماهی شتاب
تا صدف آتشین کرد به ماهی شتاب
تا صدف آتشین کرد به ماهی شتاب
تا صدف آتشین کرد به ماهی شتاب
تا که هوا شد به صبح کورهٔ ماورد ریز
تا که هوا شد به صبح کورهٔ ماورد ریز
تا که هوا شد به صبح کورهٔ ماورد ریز
تا که هوا شد به صبح کورهٔ ماورد ریز
تا که هوا شد به صبح کورهٔ ماورد ریز
بر سر سیل روان شیشه گر آمد حباب
بر سر سیل روان شیشه گر آمد حباب
بر سر سیل روان شیشه گر آمد حباب
بر سر سیل روان شیشه گر آمد حباب
بر سر سیل روان شیشه گر آمد حباب
بوقلمون شد بهار از قلم صبح و شام
بوقلمون شد بهار از قلم صبح و شام
بوقلمون شد بهار از قلم صبح و شام
بوقلمون شد بهار از قلم صبح و شام
بوقلمون شد بهار از قلم صبح و شام
راند مثالی بدیع ساخت طلسمی عجاب
راند مثالی بدیع ساخت طلسمی عجاب
راند مثالی بدیع ساخت طلسمی عجاب
راند مثالی بدیع ساخت طلسمی عجاب
راند مثالی بدیع ساخت طلسمی عجاب
از شکفه شاخسار جیب گشاده چو صبح
از شکفه شاخسار جیب گشاده چو صبح
از شکفه شاخسار جیب گشاده چو صبح
از شکفه شاخسار جیب گشاده چو صبح
از شکفه شاخسار جیب گشاده چو صبح
ساخته گوی انگله دانهٔ در خوشاب
ساخته گوی انگله دانهٔ در خوشاب
ساخته گوی انگله دانهٔ در خوشاب
ساخته گوی انگله دانهٔ در خوشاب
ساخته گوی انگله دانهٔ در خوشاب
گشته زمین رنگ رنگ چون فلک از عکس خون
گشته زمین رنگ رنگ چون فلک از عکس خون
گشته زمین رنگ رنگ چون فلک از عکس خون
گشته زمین رنگ رنگ چون فلک از عکس خون
گشته زمین رنگ رنگ چون فلک از عکس خون
کافسر شاهان کشید تیغ چو صبح از قراب
کافسر شاهان کشید تیغ چو صبح از قراب
کافسر شاهان کشید تیغ چو صبح از قراب
کافسر شاهان کشید تیغ چو صبح از قراب
کافسر شاهان کشید تیغ چو صبح از قراب
خسرو خورشید چتر آنکه ز کلک و کفش
خسرو خورشید چتر آنکه ز کلک و کفش
خسرو خورشید چتر آنکه ز کلک و کفش
خسرو خورشید چتر آنکه ز کلک و کفش
خسرو خورشید چتر آنکه ز کلک و کفش
پرچم شب یافت رنگ رایت صبح انتصاب
پرچم شب یافت رنگ رایت صبح انتصاب
پرچم شب یافت رنگ رایت صبح انتصاب
پرچم شب یافت رنگ رایت صبح انتصاب
پرچم شب یافت رنگ رایت صبح انتصاب
رای ملک صبح خیز، بخت عدو روز خسب
رای ملک صبح خیز، بخت عدو روز خسب
رای ملک صبح خیز، بخت عدو روز خسب
رای ملک صبح خیز، بخت عدو روز خسب
رای ملک صبح خیز، بخت عدو روز خسب
شبروی از رستم است خواب ز افراسیاب
شبروی از رستم است خواب ز افراسیاب
شبروی از رستم است خواب ز افراسیاب
شبروی از رستم است خواب ز افراسیاب
شبروی از رستم است خواب ز افراسیاب
صبح ظفر تیغ اوست حوروش و روضه رنگ
صبح ظفر تیغ اوست حوروش و روضه رنگ
صبح ظفر تیغ اوست حوروش و روضه رنگ
صبح ظفر تیغ اوست حوروش و روضه رنگ
صبح ظفر تیغ اوست حوروش و روضه رنگ
روضهٔ دوزخ اثر حور زبانی عقاب
روضهٔ دوزخ اثر حور زبانی عقاب
روضهٔ دوزخ اثر حور زبانی عقاب
روضهٔ دوزخ اثر حور زبانی عقاب
روضهٔ دوزخ اثر حور زبانی عقاب
مشرق دین راست صبح، صبح هدی را ضیا
مشرق دین راست صبح، صبح هدی را ضیا
مشرق دین راست صبح، صبح هدی را ضیا
مشرق دین راست صبح، صبح هدی را ضیا
مشرق دین راست صبح، صبح هدی را ضیا
خانهٔ دین راست گنج، گنج هدی را نصاب
خانهٔ دین راست گنج، گنج هدی را نصاب
خانهٔ دین راست گنج، گنج هدی را نصاب
خانهٔ دین راست گنج، گنج هدی را نصاب
خانهٔ دین راست گنج، گنج هدی را نصاب
شاه چو صبح دوم هست جهان گیر از آنک
شاه چو صبح دوم هست جهان گیر از آنک
شاه چو صبح دوم هست جهان گیر از آنک
شاه چو صبح دوم هست جهان گیر از آنک
شاه چو صبح دوم هست جهان گیر از آنک
هم دل بوالقاسم است هم جگر بوتراب
هم دل بوالقاسم است هم جگر بوتراب
هم دل بوالقاسم است هم جگر بوتراب
هم دل بوالقاسم است هم جگر بوتراب
هم دل بوالقاسم است هم جگر بوتراب
زهرهٔ اعدا شکافت چون جگر صبح دم
زهرهٔ اعدا شکافت چون جگر صبح دم
زهرهٔ اعدا شکافت چون جگر صبح دم
زهرهٔ اعدا شکافت چون جگر صبح دم
زهرهٔ اعدا شکافت چون جگر صبح دم
تا جگر آب را سده ببست از تراب
تا جگر آب را سده ببست از تراب
تا جگر آب را سده ببست از تراب
تا جگر آب را سده ببست از تراب
تا جگر آب را سده ببست از تراب
گر بدرد صبح حشر سد سواد فلک
گر بدرد صبح حشر سد سواد فلک
گر بدرد صبح حشر سد سواد فلک
گر بدرد صبح حشر سد سواد فلک
گر بدرد صبح حشر سد سواد فلک
ناخنی از سد شاه نشکند از هیچ باب
ناخنی از سد شاه نشکند از هیچ باب
ناخنی از سد شاه نشکند از هیچ باب
ناخنی از سد شاه نشکند از هیچ باب
ناخنی از سد شاه نشکند از هیچ باب
صبح دلش تا دمید عالم جافی نجست
صبح دلش تا دمید عالم جافی نجست
صبح دلش تا دمید عالم جافی نجست
صبح دلش تا دمید عالم جافی نجست
صبح دلش تا دمید عالم جافی نجست
جیفه نجوید همای پشه نگیرد عقاب
جیفه نجوید همای پشه نگیرد عقاب
جیفه نجوید همای پشه نگیرد عقاب
جیفه نجوید همای پشه نگیرد عقاب
جیفه نجوید همای پشه نگیرد عقاب
از دل عالم مپرس حالت صبح دلش
از دل عالم مپرس حالت صبح دلش
از دل عالم مپرس حالت صبح دلش
از دل عالم مپرس حالت صبح دلش
از دل عالم مپرس حالت صبح دلش
بر کر عنین مخوان قصهٔ دعد و رباب
بر کر عنین مخوان قصهٔ دعد و رباب
بر کر عنین مخوان قصهٔ دعد و رباب
بر کر عنین مخوان قصهٔ دعد و رباب
بر کر عنین مخوان قصهٔ دعد و رباب
ای کف تو جان جود، رای تو صبح وجود
ای کف تو جان جود، رای تو صبح وجود
ای کف تو جان جود، رای تو صبح وجود
ای کف تو جان جود، رای تو صبح وجود
ای کف تو جان جود، رای تو صبح وجود
بخت تو خیر الطیور، خصم تو شر الدواب
بخت تو خیر الطیور، خصم تو شر الدواب
بخت تو خیر الطیور، خصم تو شر الدواب
بخت تو خیر الطیور، خصم تو شر الدواب
بخت تو خیر الطیور، خصم تو شر الدواب
دامن جاه تو راست پروز زرین صبح
دامن جاه تو راست پروز زرین صبح
دامن جاه تو راست پروز زرین صبح
دامن جاه تو راست پروز زرین صبح
دامن جاه تو راست پروز زرین صبح
جیب جلال تو راست گوی زر از آفتاب
جیب جلال تو راست گوی زر از آفتاب
جیب جلال تو راست گوی زر از آفتاب
جیب جلال تو راست گوی زر از آفتاب
جیب جلال تو راست گوی زر از آفتاب
چرخ بدوزد چو تیر صبح بسوزد چو مهر
چرخ بدوزد چو تیر صبح بسوزد چو مهر
چرخ بدوزد چو تیر صبح بسوزد چو مهر
چرخ بدوزد چو تیر صبح بسوزد چو مهر
چرخ بدوزد چو تیر صبح بسوزد چو مهر
رمح تو گاه طعان، تیغ تو گاه ضراب
رمح تو گاه طعان، تیغ تو گاه ضراب
رمح تو گاه طعان، تیغ تو گاه ضراب
رمح تو گاه طعان، تیغ تو گاه ضراب
رمح تو گاه طعان، تیغ تو گاه ضراب
گرنه به کار آمدی خیمهٔ خاص تورا
گرنه به کار آمدی خیمهٔ خاص تورا
گرنه به کار آمدی خیمهٔ خاص تورا
گرنه به کار آمدی خیمهٔ خاص تورا
گرنه به کار آمدی خیمهٔ خاص تورا
صبح نکردی عمود، مه نتنیدی طناب
صبح نکردی عمود، مه نتنیدی طناب
صبح نکردی عمود، مه نتنیدی طناب
صبح نکردی عمود، مه نتنیدی طناب
صبح نکردی عمود، مه نتنیدی طناب
تا شب تو گشت صبح، صبح تو عید بقا
تا شب تو گشت صبح، صبح تو عید بقا
تا شب تو گشت صبح، صبح تو عید بقا
تا شب تو گشت صبح، صبح تو عید بقا
تا شب تو گشت صبح، صبح تو عید بقا
جامهٔ عیدی بدوخت بخت تو خیر الثیاب
جامهٔ عیدی بدوخت بخت تو خیر الثیاب
جامهٔ عیدی بدوخت بخت تو خیر الثیاب
جامهٔ عیدی بدوخت بخت تو خیر الثیاب
جامهٔ عیدی بدوخت بخت تو خیر الثیاب
عدل تو چون صبح راست نایب فاروق گشت
عدل تو چون صبح راست نایب فاروق گشت
عدل تو چون صبح راست نایب فاروق گشت
عدل تو چون صبح راست نایب فاروق گشت
عدل تو چون صبح راست نایب فاروق گشت
دین عرب تازه کرد در عجم از احتساب
دین عرب تازه کرد در عجم از احتساب
دین عرب تازه کرد در عجم از احتساب
دین عرب تازه کرد در عجم از احتساب
دین عرب تازه کرد در عجم از احتساب
صبح نهد طرف زر بر کمر آسمان
صبح نهد طرف زر بر کمر آسمان
صبح نهد طرف زر بر کمر آسمان
صبح نهد طرف زر بر کمر آسمان
صبح نهد طرف زر بر کمر آسمان
آب کند دانه هضم در جگر آسیاب
آب کند دانه هضم در جگر آسیاب
آب کند دانه هضم در جگر آسیاب
آب کند دانه هضم در جگر آسیاب
آب کند دانه هضم در جگر آسیاب
صبح ستاره نما خنجر توست اندر او
صبح ستاره نما خنجر توست اندر او
صبح ستاره نما خنجر توست اندر او
صبح ستاره نما خنجر توست اندر او
صبح ستاره نما خنجر توست اندر او
گاه درخش جهان، گاه بدخش مذاب
گاه درخش جهان، گاه بدخش مذاب
گاه درخش جهان، گاه بدخش مذاب
گاه درخش جهان، گاه بدخش مذاب
گاه درخش جهان، گاه بدخش مذاب
دهر شبانگه لقا تازه شد از تو چو صبح
دهر شبانگه لقا تازه شد از تو چو صبح
دهر شبانگه لقا تازه شد از تو چو صبح
دهر شبانگه لقا تازه شد از تو چو صبح
دهر شبانگه لقا تازه شد از تو چو صبح
تا به زبان قبول یافت ز حضرت جواب
تا به زبان قبول یافت ز حضرت جواب
تا به زبان قبول یافت ز حضرت جواب
تا به زبان قبول یافت ز حضرت جواب
تا به زبان قبول یافت ز حضرت جواب
هست چو صبح آشکار کز رخ یوسف برد
هست چو صبح آشکار کز رخ یوسف برد
هست چو صبح آشکار کز رخ یوسف برد
هست چو صبح آشکار کز رخ یوسف برد
هست چو صبح آشکار کز رخ یوسف برد
دیدهٔ یعقوب کحل، فرق زلیخا خضاب
دیدهٔ یعقوب کحل، فرق زلیخا خضاب
دیدهٔ یعقوب کحل، فرق زلیخا خضاب
دیدهٔ یعقوب کحل، فرق زلیخا خضاب
دیدهٔ یعقوب کحل، فرق زلیخا خضاب
بهر ولی تو ساخت وز پی خصم تو کرد
بهر ولی تو ساخت وز پی خصم تو کرد
بهر ولی تو ساخت وز پی خصم تو کرد
بهر ولی تو ساخت وز پی خصم تو کرد
بهر ولی تو ساخت وز پی خصم تو کرد
صبح لباس عروس شام پلاس مصاب
صبح لباس عروس شام پلاس مصاب
صبح لباس عروس شام پلاس مصاب
صبح لباس عروس شام پلاس مصاب
صبح لباس عروس شام پلاس مصاب
مفخر خاقانی است مدح تو تا در جهان
مفخر خاقانی است مدح تو تا در جهان
مفخر خاقانی است مدح تو تا در جهان
مفخر خاقانی است مدح تو تا در جهان
مفخر خاقانی است مدح تو تا در جهان
صبح برد آب ماه میوه پزد ماه آب
صبح برد آب ماه میوه پزد ماه آب
صبح برد آب ماه میوه پزد ماه آب
صبح برد آب ماه میوه پزد ماه آب
صبح برد آب ماه میوه پزد ماه آب
سحر دم او شکست رونق گویندگان
سحر دم او شکست رونق گویندگان
سحر دم او شکست رونق گویندگان
سحر دم او شکست رونق گویندگان
سحر دم او شکست رونق گویندگان
چون دم مرغان صبح نیروی شیران غاب
چون دم مرغان صبح نیروی شیران غاب
چون دم مرغان صبح نیروی شیران غاب
چون دم مرغان صبح نیروی شیران غاب
چون دم مرغان صبح نیروی شیران غاب
شمه ای از خاطرش گر بدمد صبح وار
شمه ای از خاطرش گر بدمد صبح وار
شمه ای از خاطرش گر بدمد صبح وار
شمه ای از خاطرش گر بدمد صبح وار
شمه ای از خاطرش گر بدمد صبح وار
مهرهٔ نوشین کند در دم افعی لعاب
مهرهٔ نوشین کند در دم افعی لعاب
مهرهٔ نوشین کند در دم افعی لعاب
مهرهٔ نوشین کند در دم افعی لعاب
مهرهٔ نوشین کند در دم افعی لعاب
تا نبود صبح را از سوی مغرب طلوع
تا نبود صبح را از سوی مغرب طلوع
تا نبود صبح را از سوی مغرب طلوع
تا نبود صبح را از سوی مغرب طلوع
تا نبود صبح را از سوی مغرب طلوع
روز بقای تو باد هفتهٔ یوم الحساب
روز بقای تو باد هفتهٔ یوم الحساب
روز بقای تو باد هفتهٔ یوم الحساب
روز بقای تو باد هفتهٔ یوم الحساب
روز بقای تو باد هفتهٔ یوم الحساب
چار ملک در دو صبح داعی بخت تواند
چار ملک در دو صبح داعی بخت تواند
چار ملک در دو صبح داعی بخت تواند
چار ملک در دو صبح داعی بخت تواند
چار ملک در دو صبح داعی بخت تواند
باد به آمین خضر دعوتشان مستجاب
باد به آمین خضر دعوتشان مستجاب
باد به آمین خضر دعوتشان مستجاب
باد به آمین خضر دعوتشان مستجاب
باد به آمین خضر دعوتشان مستجاب